توضیحات بیشتر: آیا من عاشق رویایی که دیده ام شدم؟فان/faun : موجودی افسانه ای با نیم تنه انسان و شاخ و پاهای یک حیوان که سیلوان در تخیلات خودش ساخته بود.
بعدازظهرِ یک فان نام شعری فرانسوی از استفان مالارمه هست. این شعر روایت گر رویای یک فان میباشد که از خواب نیمه روز خود بیدار می شود و به تعقیب صبحگاهی خود به حورى هاى جذاب می اندیشد. تعقیب و گریز نسبت های شهوانی به خود می گیرد زیرا او به دنبال ارضای میل خود است.
این یک خاطره زیبا است – اما آیا واقعاً این اتفاق افتاده است؟ تصاویر محو می شوند. آن احساسات لذیذی که ذهن او را آزار می دهد مبهم می شوند و او نمی تواند وقایع را دوباره به تصویر بکشد. واقعیت از او فرار می کند، سردرگمی حاکم می شود، تا زمانی که دیگر مطمئن نیست که واقعیت را به خاطر می آورد یا خواب دیده است. بار دیگر، خواب بر او غلبه می کند، که تنها می تواند به رویاپردازی بیشتر منجر شود.
The Afternoon of a faun
در سال ۱۹۱۲، زمانی که نیژینسکی این داستان را در پاریس به شکل رقص باله اجرا کرد، رسوایی و جنجال ایجاد کرد. منتقدان آن را بی شرمانه اعلام کردند. به دلیل محتوای شهوانی و صحنه هایی سکسى که با رقص باله ی کلاسیک در آن زمان در تعارض بود.در این رایحه رابطه بین فانتزی وسوسه انگیز و واقعیت فریبنده را می یابید. این عطر را بزن و برو و جنجال خودت را بساز.